-
آغوش
شنبه 13 خردادماه سال 1391 11:52
چون در سمت راست بدن قلب وجود نداره و اونجا خالیه وقتی کسی رو که دوست داری بغلش میکنی قلبش اون جای خالی رو پر میکنه و انگار که تو صاحب دو تا قلب شدی !...
-
زندگی
جمعه 1 اردیبهشتماه سال 1391 10:16
پرسیدم ... چطور ، بهتر زندگی کنم ؟ با کمی مکث جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ، با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ، و بدون ترس برای آینده آماده شو . ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن ، وهیچگاه به باورهایت شک نکن . زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی . پرسیدم ،...
-
جملات به یاد ماندنی
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1391 11:31
به تعظیم مردم این زمانه اعتماد نکن.تعظیم آنها همانند خم شدن دو سر کمان است که هر چه به هم نزدیکتر شوند تیرش کشنده تر است. لامارتین شاعر فرانسوی میگوید:یکی از معجزات دخترا اینه که ذاتا بلدن مخ پسرا را بزنن اونم جوری که پسره فکر کنه خودش مخ زده. نمیتوان برگشت و آغاز خوبی داشت ولی میتوان شروع کرد و پایان خوبی داشت
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1390 12:42
این آهنگ فوق العاده زیبا را بهتون تقدیم میکنم: I praise Allah for sending me you my love خداوند را می ستایم که تو را برایم فرستاد، عزیزم You found me home and sail with me تو مرا یافتی و با من رهسپار شدی And I`m here with you و من اینجایم با تو Now let me let you know حال بگذاربدانی You`ve opened my heart تو قلبم را...
-
نمیشه
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1390 20:37
نمیشـه دل به هرکس داد / نمیشـه از نفس افتاد پرنده با پر بستـه ، نمیشه از قفس آزاد نمیشه شب به شب خوابید ، فقط کابوس وحشت دید نمیشه در سکوت خود ، صدای گریه رو نشنید نمیشه غرق در غم بود ، ولی از گریه رو گردوند نمیشه تا ته آواز ، فقط از ترس فردا خوند گلـوی ساز دلتنگی ، پر از فریاد خاموشه دوباره سر بده هق هق ، بذار دست...
-
خواستن
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1390 20:07
اگر براستی خواستن توانستن بود محال نبود وصال ! و عاشقان که همیشه خواهانند همیشه میتوانستند تنها نباشند
-
سادگی....
شنبه 13 اسفندماه سال 1390 20:27
قطار میرود تو میروی تمام ایستگاه میرود ومن چه قدر ساده ام که سالهای سال در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام
-
قهر
شنبه 6 اسفندماه سال 1390 20:15
اگه نمیتونی وقتی قهری حرف بزنی حداقل مجبورم نکن سکوتت رو تحمل کنم! اجازه بده ازت دور شم. بزار وقتی سکوت رو تجربه کنم که تنهام, که یه امیدی ته دلم داشته باشم که چون نیستی حرف نمیزنی, که منتظر زنگ تلفن باشم, که... سکوتت منو میکشه. میفهمی؟! من طاقت قهر ِ کلامی رو ندارم. میفهمی؟
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 اسفندماه سال 1390 11:30
همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته که در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات کمی هم فاصله لازم بود
-
چرا خندیدیم
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 20:06
بیخودی خندیدیم که بگوییم دلی خوش داریم بیخودی حرف زدیم که بگوییم زبان هم داریم و قفس هامان را زود زود رنگ زدیم و نشستیم لب رود و به آب سنگ زدیم ما به هر دیواری آینه بخشیدیم که تصور بکنیم یک نفر با ماهست ما زمان را دیدیم خسته در ثانیه ها باز با خود گفتیم شب زیبایی هست! بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود بیخودی حرص زدیم...
-
آرزوها...
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 20:04
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 دیماه سال 1390 19:10
خسته ام از هر روز گلایه و گریه خسته ام از هر روز بودن و مردن خسته ام از هر روز شکستن و بستن خسته ام می فهمی؟ از این که میخواهم و نیست از این که نمیخواهم و هست میداند میمیرم میدانم مرده است خسته ام
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 25 مهرماه سال 1390 17:43
هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم برگرفته از وبلاگ chinese90hood.blogsky.com
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 مهرماه سال 1390 17:43
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی... گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ... گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات... گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 شهریورماه سال 1390 20:32
زن دگ ی ک ن ب ه ش یو ه خ ود ت . .. با ق و ان ی ن خو د ت . .. ! ! ب ا ب او ر ها و ای م ان ق ل بی خ و دت . .. .. . م ر دم د ل شا ن م ی خ وا هد مو ض وع ی ب را ی گ فت گ و دا ش ته با شن د .. . ب را ی شا ن ف رق ی ن می کن د چ گو ن ه هس ت ی. . ه ر ج ور که ب ا شی ، حر ف ی بر ا ی گ فت ن د ار ن د
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1390 20:56
چنین گفت زرتشت:...عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار. از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز، با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش اینقدر نگو : اگه ببخشم کوچک می شوم ، اگه با گذشت کردن کسی کوچک می شد ، خدا اینقدر بزرگ نبود .
-
شریعتی
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1390 00:27
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی اشکهای دیگران را مبدل به نگاههای پر از شادی نمودن بهترین...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 مردادماه سال 1390 18:34
تولدم مبارک
-
نشد...............
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1390 23:22
به خــداحافــظـی تــلـخ تـو سـوگــنـد نــشــد کـه تـو رفــتـی و دلـم ثـانـیـه ای بـنـد نـشـد بـا چـراغـــــی هـمه جـا گـشـتـم و گـشـتـم در شـهـر هـیــچ کـس ! هــیـچ کـس ایـنجا به تـو مانـنـد نـشـد خواسـتـنـد از تـو بگویـنـد شـبـی شـاعـرها عـــاقـبـت بـا قــلــم شــرم نوشـتـنـد : نـشـد
-
زندگی یعنی چه؟
یکشنبه 12 تیرماه سال 1390 12:10
زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت ... زندگی درک همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با، امید است...
-
حسرت همیشگی...
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 19:05
او رفت و من در حسرت نگاهی پر راز ماندم ماندم تا بیاید و پاسخ دهد چرا چرا تنهایم گذاشت در حسرت پرسیدن این سوال هم مانده ام پدر روزت مبارک
-
قانون کارما
جمعه 13 خردادماه سال 1390 22:49
تابحال با خود اندیشیدهاید که چرا زندگی بازی بومرنگهاست ؟ در طبیعت قانونی داریم به نام کارما که این قانون قانون عمل و عکس العمل، تابش و بازتابش و علت و معلول است. که بعضی آنرا تناسخ نیز مینامند که به نظر من این دو تفاوت زیادی با هم دارند و در زبان لاتین آنرا Karma میخوانند. قانون کارما میگوید : هر عملی واکنشی داشته...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 12:15
ای کاش گذر زمان در دست من بود تا لحظه های شیرین با تو بودن ر ا اینقدر طولانی میکرم که برای بی تو بودن وقتی نمیماند اما افسوس....
-
زیباست حتما بخونید
پنجشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1390 22:35
When the door of happiness closes, another opens But often times we look so long at the Closed door that we don’t see the one which has been opened for us وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم که دری که برایمان باز شده را نمی بینیم When you were born, you were...
-
یاد باد آن روزگاران...
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1390 20:56
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن مانا ترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموز روباه وکلاغ روبه مکارو دزد دشت وباغ روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشککی با هوش بود فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوز وسرمای شدید ریز علی پیراهن از تن میدرید تا درون نیمکت جا...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 20:30
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود کاش قلبها در چهره بود اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست سکوتی را که یک نفر بفهمد بهتر از هزار فریادی است که...
-
سقراط
شنبه 20 فروردینماه سال 1390 21:16
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود . علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد : در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم. جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت . و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم . سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت : خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت...
-
جملات زیبا
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 22:10
با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد آنچه شما درباره خود فکرمی کنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است که دیگران درباره شما دارند آنشب که دلی بود به میخانه نشستیم آن توبه صد ساله به پیمانه شکستیم از...
-
خدا
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 22:03
خدایا مرا زین خود پرستی ها رها کن چنان اندیشه ای بر من عطا کن که تقدیری که از ان نا گزیرم توانم جبر و قهرش را پذیرم و با عزمی چنان پیگیر باشم که نا تقدیر را تغییر بخشم
-
حقوق زن
جمعه 20 اسفندماه سال 1389 14:53
زن عشق می کارد و کینه درو می کند ... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر ... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی .... برای ازدواجش ــ در هر سنی ـ اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخو او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ... ... او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی .......