" من در فهرست جامعی که از همه ی انواع عشق ها وجود دارد ،از عشق زن و مرد ،مردم ووطن،پدروفرزند و انسان وخدا و...هرچه گشتم آنچه را که دل من سال ها است با آن آشنا است نیافتم و آن تنها عشقی است که زاده ی انسان است که دیگر عشق ها همه تحمیلی طبیعت است و مقتضای خلقت.تنها یک عشق است که آن "من ناب و آزادو صمیمی"انسانی ،بی تحمیل طبیعت و بی اقتضای مزاج ومصلحت و منفعت ،انتخاب میکند و آن کشش اسرار آمیز دو روحی است که طعم مرموز خویشاوندی شگفتی را که ریشه در جهانی دیگر دارد از یکدیگر می چشندو در نخستین دیدار یکدیگر را باز میشناسند و هر لحظه خطوط آشنایی و خویشاوندی عمیق و روشنی که کتمان ناپذیر است در هم میخوانند.گفتم بهترین کلمه برای نامیدن آن عشق خویشاوندی است خویشاوندی دو روح،دو بیگانه.با لطافت زیبایی که در ساختمان کلمه است :خویش و وند ! ترسیدم نفهمند .به هر حال می گویم "دوست داشتن":
دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق یک جوشش کوراست
و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.
عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
عشق جنون است
و جنون چیزی جز خرابی
و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
بی انتها و مطلق.
عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.
عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.
عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.
عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
که دوست را به دوست می برد.
عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.
در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:
“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
معشوق نیز منفور میگردد
دوست داشتن ایمان است و
ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است
از جنس این عالم نیست.”
“دکتر علی شریعتی”
سلام برشما
دیر به دعوت شما پاسخ دادم عذر می خواهم . اما مهم اینه که اومدم و متن زیبایی رو دیدم که دغدغه ی هر انسان عاقلیه . در خصوص عشق باید عرض کنم .عاشق شدن شاید راحت باشه اما نگه داشتن عشقه که سخته . همیشه می ترسم از عشقهایی که به نفرت تبدیل می شن ! شاد باشید.
سلام
بله خیلی خیلی راحته.ولی دل شکستنم راحته و تحمل اون سخت تر
♥¤•----------♥[قلب]♥----------•¤♥
(¯`•.•´¯) (¯`•.•´¯)
*`•.¸(¯`•.•´¯)¸.•´
¤ º° ¤`•.¸.•´ ¤ º° ¤
[گل] سلام دوست عزیز [گل]
بعداز مدتها با پست جدید به روزم .
و منتظر حضور گرم و پر مهرتون هستم .
[گل] با تشکر از لطفتون " الای " [گل]
(¯`•.•´¯) (¯`•.•´¯)
*`•.¸(¯`•.•´¯)¸.•´
¤ º° ¤`•.¸.•´ ¤ º° ¤
♥¤•----------♥[قلب]♥----------•¤♥
سلام مهربان همراه خداقوت عزت ریاد دست مریزاد خانه خوبی ساختی ازهرنطرعالی هم مطالب پربارنذهم وبت زیبا سری بم بزن نازنین ذوست من من در دنیای مجازی
یک خانه حقیقی دارم
سقفی مشترک با او
اگر به دیدن من آمدید
روی دیوارهایش یادگاری ننویسید
چون تمام دیوارها آکنده از خاطراتِ اوست
منو درگیر خودت کن تا جهانم زیرو رو شه
تا سکوت هرشب من با هجومت روبرو شه
بی هوا بدون مقصد سمت طوفان تو می رم
منو درگیر خودت کن تا که آرامش بگیرم